عمومی

روان‌شناسی عوام‌الناس در نهج‌البلاغه – دنیای 77

روان‌شناسی عوام‌الناس در نهج‌البلاغه - دنیای 77

در مذهب نامتعارف مدینه فارابی یا عبید زاکانی مناصب سیاسی به نخبگان و بزرگان و در مدینه جهله و مذهب مختار این مناصب سیاسی به مفاخر سیاسی و خوربندیان نسبت داده شده است. خلافت به حضرت علی (ع) اعتبار نمی داد و به همین دلیل وقتی به دلایل مختلف نتوانست به خلافت برسد، کنار می نشست و مشورت می کرد و صبر می کرد. «نگاه كردم و ديدم كه جز قوم خود ياري و ياوري نيست، دريغ كردم كه مرا ياري كنند، مبادا بميرند، از حقم، با خارهاي غم در چشمان شكسته، در سينه ام، ترك كردم. و گلو. باید نفس کشید و شربت تلخ صبر را نوشید.»

وقتی حضرت علی (ع) به قدرت رسید توده ها و جماعت بداخلاق را همرنگ خواند که اطراف شما را دینداران منافق و سنت های قبیله ای احاطه کرده اند و دشمن به خانه شما آمده است و شما باید بجنگید و حکومت بدون آن. قدرت نظامی وجود ندارد جوامع بدوی که روزگاری به فکر جاهلیت و ساده زیستی بودند، اکنون به غارتگری مشغول بودند و مقامات و اخلاق قبیله ای و روان رنجوری دوران جاهلی در آنها رعایت نمی شد. به امام علی (ع) یادآوری شد که باید برای دفاع از مدینه آماده جنگ شود، اما مردم او را تنها گذاشتند. «من شعبان و روزان آشکارا و نهان تو را به جنگ با این سیاه پوستان فرا خواندم و گفتم: پیش از آن که به تو حمله کنند و فرار کنند با آنان بدو، به خدا قسم در آستانه خانه هایشان با مردم نجنگیدند، به آنان لباس پوشیدند. جز شنیده ام که مهاجمان به خانه های مسلمانان و کسانی که در پناه اسلام هستند وارد می شوند و گردنبند و دستبند و گوشواره و خلخال را از گردن و دست و پای زنان می گیرند هر چند مستضعفان چیزی جز گریه و طلب ندارند. رحمت بر آن مهاجمان، هیچ سلاحی وجود نداشت، سپس غارتگران پوشوره اموال مسلمانان را تصرف کردند، نه مرده و نه خسته به شهرهای خود بازگشتند، از این پس اگر مسلمانی در غم چنین حادثه ای بمیرد، چه گناهی دارد. از نظر من چه کسی سزاوار چنین افتخاری است؟

اخلاق نخبگان با مردم عادی متفاوت است. اشراف و نخبگان میخ های جامعه هستند و مقاماتی هستند که بدون آنها جامعه به جهل فرو می رود. قدرت مردم زیاد است و اگر راهکارهایی برای کنترل آنها اندیشیده نشود، می توانند مدینه جاهلی را تشکیل دهند. همه کشورها بر اساس قدرت فکری، مالی و خلاقیت نخبگان ساخته شده اند و مردم عادی همیشه از رهبران فکری و سیاسی پیروی می کنند. حضرت علی (ع) همت لازم را به کار گرفت تا مردمی را که به آن حضرت می آمدند از سنت ها و سنت های جاهلی جدا کند و به آنها نشان دهد آنچه را که می پنداشتند ناشی از دشمنی قبیله ای و تغییر در تفکر و زندگی آنهاست. اما مردم به مصلحت عمومی و جامعه عمل نکردند و مذمت آنها در نهج البلاغه دیده می شود. «اگر در تابستان به شما زنگ بزنم، بگویید هوا خیلی گرم است، مهلت دهید تا گرما کم شود، اگر در زمستان فرمان دادم، بگویید خیلی سرد است، به ما فرصت دهید تا از سرما خلاص شویم. ای که از گرما و سرما رهایی یافته ای، کجا با شمشیر می جنگی، اینها در برابر مردها مرد نیستند، اینها خردمندان کوچولوی شایان ستایشی هستند، اگر تو را نمی دیدم و نمی دانستم که به خدا قسم عاقبت به پایان می رسید. از این آشنایی حسرت توست و حاصل آن اندوه و حسرت مرگ خدای تو باشد که دل من از دست تو خون و سینه ام پر از خشم توست بی آنکه غم دایمی در دلت بریزی صورت من.

روانشناسی توده مردم در نهج البلاغه مشهود است. مردم به دنبال منافع کوتاه مدت خود هستند و اگر نخبه ای برای آنها وجود نداشته باشد، مدینه بی آبرو شکل می گیرد. حضرت علی (ع) بزرگواری منزوی و یارانش اندک بودند و در مدت کوتاهی نتوانستند آنها را تغییر دهند. هر چه کرد، سنت‌های قبیله‌ای و جاهلیت بر مردم حاکم شد و گروهی ظاهر اسلام را دستاویز قرار دادند و سبکی هرج و مرج طلب کردند و گروهی بر اساس علایق شخصی از بدویت به تشریفات رسیدند. ، هر دو خلاف منافع عمومی بودند. در این میان مردم نیز سرگردان بودند و امام علی (ع) هر چه تلاش کرد نتوانست اوضاع را تغییر دهد. «ای مردمی که به خواست ما آماده و مخالف ما هستید، با سخنان تند، مانند سنگی که سنگ را می شکند، و کردار خود را طوری قرار دهید که دشمن را نسبت به شما طمع کند. راه گریز در جنگ کسی که از تو کمک می خواهد حریص است و دل طمع تو از آسایش دور است و بهانه های احمقانه می آوری و امروز و فردا را می پردازی گویی بدهی داری که یکی پس از دیگری مهلت می طلبد به خدا سوگند ، که تو فریب خورده فریب خورده و هر که از تو توقع پیروزی دارد تهی دست است.

6565

دکمه بازگشت به بالا