چرا «تحریرالشام» برای اسرائیل خطرناک است؟
تقدیر منطقه در فردای پسااسد؛
نخستوزیر اسرائیل همزمان با دراز کردن دست دوستی به سوی عناصر مسلح سوری، با بمباران گسترده ذخایر تسلیحاتی و پدافندی سوریه، مشت آهنین به آنها نشان میدهد. اما او از چه میترسد و آینده سوریه را چگونه میخواهد؟
خبرگزاری آنا– مریم خرمائی: «یک موضع دفاعی موقت» تا وقتیکه «ترتیبات مناسب» پیدا شود؛ این توضیحی است که «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسرائیل در توجیه تجاوز به خاک سوریه و اشغال منطقه حائل در بلندیهای جولان ارائه داد؛ درست در همان روزی که دولت «بشار اسد» سقوط کرد.
اکنون نتانیاهو به نقطه غربالگری عناصر مسلح سوری رسیده و آنگونه که از اظهارات خودش برمیآید، از هیچچیز مطمئن نیست
از ابتدای صبح روز شنبه ۸ دسامبر که چشم ملت سوریه به روی دنیای بدون اسد باز شد، تانکهای اسرائیلی هم از دیوار مرزی جولان گذشتند و بخش دیگری از «جبلالشیخ» در استان قنیطره واقع در جنوب سوریه را تصرف کردند.
نفوذ تا عمق ۱۱ کیلومتری منطقه حائل و به غنیمت گرفتن بخش دیگری از خاک سوریه، فقط گوشهای از تدبیر کابینه امنیتی تلآویو در مواجهه با خلأ قدرتی است که با رفتن اسد بر سوریه حاکم شده است و اقدامی پیشدستانه برای جلوگیری از حضور «نیروهای متخاصم» در مرز فلسطین اشغالی و سوریه به حساب میآید.
این نیروهای متخاصم که نتانیاهو همزمان به آنها به چشم «فرصت و تهدید» نگاه میکند، همان ائتلاف گروههای مسلح مخالف اسد به سرکردگی «تحریرالشام» است که کمتر از دو هفته پیش، با برخورداری از حمایت اسرائیل و ترکیه عملیاتی را که دستکم ۶ ما زودتر برای آن تدارک دیده بودند، آغاز کردند.
نکته این است که تسلیم ارتش سوریه حتی خیلی سریعتر ازآنچه تلآویو و آنکارا تصور میکردند؛ اتفاق افتاد و اسرائیل با رسیدن به «مقصود مشترک» یعنی «براندازی اسد» با یک ترس انکارناپذیر مواجه شد: مبادا این ائتلاف مسلح که ملغمهای از سکولارها و گروههای تندرو است برایمان شاخ شود.
اکنون نتانیاهو به نقطه غربالگری عناصر مسلح سوری رسیده و آنگونه که از اظهارات خودش برمیآید، از هیچچیز مطمئن نیست.
«تشکیل دولت اخوانی تحت حمایت ترکیه» در کنار «لیبیایی – سودانیزه شدن» و «تجزیه شدن»، سه سناریوی محتمل در آینده سوریه بدون اسد است
به همین دلیل، وقتی او شب گذشته، در بلندیهای جولان اشغالی، مقابل دوربین ایستاد تا به قول خودش بهرسم همسایگی دست دوستی به سمت این گروهها دراز کند، همزمان انگشت تهدید هم برایشان تکان داد و گفت: اگر به تفاهم نرسیم هر آنچه لازم است برای دفاع از مرزها انجام میدهیم.
این قسمت نرم ماجراست چراکه در پشت صحنه دوربینی که روی صورت خندان بیبی زوم شده بود، اسرائیل با راهبرد مشت آهنین به سراغ حاکمان جدید کشور همسایه رفت: همزمان با عملیات زمینی اسرائیل در القنیطره، جنگندههای اسرائیلی مقرهای نظامی در جنوب سوریه را بمباران کردند و ارتش از شخص «یسرائیل کاتص» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی دستور گرفت که «به کار انهدام سلاحهای سنگین و راهبردی در سراسر سوریه ادامه دهد.»
درحالیکه کریدور زمینی ارسال سلاح به مقاومت مخدوش شده و با اتخاذ تدابیر امنیتی، مرزهای کشورهای همسایه به روی سوریه بسته است، انهدام مواضع راهبردی مثل پایگاههای هوایی، تیپهای زرهی، سامانههای پدافندی و انبارهای موشک فقط یک دلیل منطقی میتواند داشته باشد: خالی کردن دست تحریرالشام از تسلیحات سنگین.
اما چرا اسرائیل از گروههای مسلح سوری که تا دیروز از آنها حمایت میکرد، اینچنین میترسد؟
تحریرالشام با ریشههای اخوانی از شمال تا مرکز سوریه را تحت نفوذ خود دارد و «تشکیل دولت اخوانی تحت حمایت ترکیه» در کنار «لیبیایی – سودانیزه شدن» و «تجزیه شدن»، سه سناریوی محتمل در آینده سوریه بدون اسد است.
اردوغان، حماس و تحریرالشام هر سه ریشههای اخوانی دارند
«رجب طیب اردوغان» رئیسجمهور ترکیه، سیاستمداری معاملهگرا است و بارها به اسرائیل نشان داده که اگر منافعش تأمین نشود، میتواند بهطور موردی با کارت «دفاع از فلسطین» بازی کند. تشکیل دولت اخوانی تحت حمایت اردوغان با توجه به ریشههای اخوانی جنبش حماس و فجایعی که در غزه در جریان است، اسرائیل را در یک برزخ خطرناک قرار میدهد.
حماس بعدازظهر روز دوشنبه، سرنگونی اسد را به مردم سوریه تبریک گفت و آنها را به اتحاد فراخواند- اتحادی که به آنها اجازه میدهد به ایفای نقش تاریخی و اساسی خود در دفاع از ملت فلسطین بپردازند. در اینکه تحریرالشام در حال حاضر ذیل عنوان گروه تروریستی طبقهبندی میشود تردیدی نیست؛ اما سقوط خاندان اسد بعد از بیش از نیمقرن زمامداری، واقعیت جدیدی را پیش روی منطقهای گشوده که بیشازپیش آبستن رویدادها و ائتلافهای غیرمنتظره است.
اکنون، رژیم صهیونیستی به جای اسد در مقام دشمنی که به خوبی میشناخت، با ائتلافی از گروههای مسلح سوری مواجه است که شناخت ناچیزی از آنها دارد و این بر ابهام ماجرا میافزاید.
برای اسرائیل سناریوی تجزیه سوریه به سه کشور کوچکتر تحت مالکیت کردها در شمال شرق، سنیها در شمال و مرکز و مسیحیان و علویان در سواحل مدیترانه و جنوب از سایر گزینهها جذابتر است؛ اما حتی برای کوتاهمدت هم که شده لازمه تحقق چنین سناریویی، تداوم هرجومرج و جنگ داخلی تا رسیدن به لحظه میانجیگری قدرتهای بزرگ برای پارهپاره کردن سوریه خواهد بود. رژیم صهیونیستی که در یک سال اخیر بارها از تغییر نظم منطقه و ایجاد خاورمیانه جدید سخن گفته، سوریه بزرگ و قوی را نمیخواهد؛ خواه تحت حاکمیت اسد علوی باشد، خواه زیر یوغ سلفیگران اخوانی.