حوادث و رویداد

انتقام اسیدی دختر و پسر جوان از شوهرعمه پیر!

اخبار آفتاب:

عاملان حمله اسیدپاشی در خیابان کارون دستگیر شدند. یک دختر و پسر جوان به تازگی در اثر اسیدپاشی در مواجهه با یک مرد 60 ساله زخمی شدند. در طول بازجویی ، آنها به این جنایت اعتراف كردند و به پلیس گفتند كه آنها این كار را برای مجازات كردن و به دنبال انتقام جویی كردند و تصور می كردند پیرمرد به شدت مجروح می شود. نوجوانان جوان پاشیده شده با اسید با قربانی ارتباط دارند. ظاهراً آزار و اذیت پیرمرد باعث شده است كه وی تصمیم به انجام این كار بگیرد. با وجود اعترافات هر دو متهم در این پرونده ، تحقیقات جنایی پایتخت تحقیقات مقدماتی این پرونده را به اتمام رساند و شکایتی را در دادگاه کیفری استان تهران به عهده گرفت که مسئولیت ادامه پرونده را به عهده گرفت.

بامداد دوم خرداد ، ساکنان خیابان کارون مردی را شنیدند که برای کمک به او گریه می کرد. وی فریاد زد: “من در حال آتش سوزی هستم ، من در آتش هستم” و شواهد نشان می دهد که وی از حمله اسید وحشیانه رنج می برد. نیروهای اورژانس بلافاصله مرد لاغر را به بیمارستان منتقل کردند. این مرد از غریبه هایی که چند روز پس از این حادثه به او حمله کردند ، شکایت کرد ، وقتی او کمی بهبود پیدا کرد.

انتقام اسیدی از نوجوان و پسری از پسر عموی جوان!

وی خطاب به مسئولان گفت: “صدای زنگ درب در ساعت چهار صبح زنگ خورد ، آیفون را برداشتم ، اما هیچ کس در پشت درب نبود.” “چند دقیقه بعد ، لباسم را پوشیدم و خانه را ترک کردم تا به سر کار بروم.”

این پیرمرد سالها در ساختمانهای بزرگ شمال شهر سرپرست بود و روز بعد زنگ مشکوکی زنگ زد. اما او حتی چند قدم از خانه دور نشده بود که یک موتور سیکلت به او نزدیک شد: “یک پسر میانسال با کلاه و لباس سیاه به سرعت به من نزدیک شد ، در حالی که یک زن در کنار او نشسته بود.” این زن ماسک روی صورت خود داشت. به محض اینکه به من آمد ، سطل سفیدی را برداشت که گویی می خواهد چیزی را به سمت من پرتاب کند و سطل را به سمت من ببرد. ” قربانی سالها با همسرش اختلاف داشت و با وجود اینکه طلاق نگرفته بودند از هم جدا شدند.

در حقیقت ، قربانی تذکر اصلی خود را به مأموران داد: “من و همسرم از ابتدا با هم توافق نکردیم. حتی داشتن فرزندان کمکی به بهبود روابط نمی کرد.” ما قرار بود از هم جدا باشیم ، اما من او را دوست داشتم و بعد مدتی جدا شدیم. موافقت کردم. “

همزمان با بازرسی از دوربین های نزدیک محل حادثه ، شماره پلاک مجرمان عامل اسیدپاشی شناسایی شد و صاحب موتور چند روز بعد دستگیر شد. در همان اوایل مرحله بازجویی ، وی گناه خود را اعتراف كرد و به مأموران گفت كه تا چند دقیقه قبل از این حادثه او نمی داند چه اتفاقی برای دختر محبوب خود بر سر شوهر پسر عموی خود خواهد افتاد: “مینا استدلال آنها را به من گفت. چند بار از او سؤال كرد ، اما روز قبل از حادثه به من گفت كه براي چاه آنها اسيد مصرف كنم. “من نمي دانستم چه فكر مي كند.”

وی ادعا می کند که پسر مینا را بیش از سه سال می شناسد و ادعا می کند که صبح حادثه در نزدیکی خانه پیرزن پیدا شده است ، اما در این باره نمی تواند کاری انجام دهد. سپس پلیس به مینا رفت و او را دستگیر کرد.

دختر جوان مانند دوستش خیلی زود به این جنایت اعتراف کرد و به مقامات گفت که این کار را کرده است تا از عمه اش انتقام بگیرد: “چند هفته پیش عمه ام به من گفت همه سیر و پیاز در زندگی خود را دارد.” زن فقیر روزهای خوشی نداشت. ضرب و شتم ، دعوا و دعوا. همه افراد خانواده می دانستند که رابطه آنها خراب است ، اما فکر نمی کنم او خیلی بد باشد. “

البته از گفته این دختر جوان مشخص بود که دوستش از ابتدا از این حادثه آگاه بوده و به او پیشنهاد اسیدپاشی: “من چندین سال با مراد دوست بوده ام. وقتی ماجرا را به او گفتم ، به ما گفت که او را مجازات کنیم. این در حالی است که این دختر در حین گفتگو با بازپرس پرونده ، گفته است که اسید را بر روی سر و صورت پیرمرد ریخته و غم و اندوه خود را ابراز کرده است.پس از شنیدن اظهارات هر دو متهم ، این جنایت پسر را به سوار شدن در موتور سیکلت به عنوان معاون متهم می کند.

دکمه بازگشت به بالا