عملکرد بهداری رزمی در عملیات «بدر» به روایت سردار فتحیان
برای عملیات بدر بستههای دارویی مربوط را مهیا کرده بودیم. پزشکان و پرستاران را آموزش داده بودیم. نیروهای رزمنده گردانها آموزش بیشتری دیده بودند تا برای مقابله با تأثیرات عوارض شیمیایی، از ماسکهای پیشبینیشده بهتر استفاده کنند؛ هرچند فیلترهای ماسکها کامل و جامع نبود.اگر گاز شیمیایی از آن فیلترها عبور میکرد، بدون شک، ماسکها بیشتر حالت دکور پیدا میکردند و وحشت بیشتری ایجاد میکردند.
به گزار دنیای 77، سردار نصرالله فتحیان؛ مسئول بهداری رزمی سپاه در جبهه جنوب در دوران دفاع مقدس در بخشی از کتاب تاریخ شفاهی خود به بیان اقدامات و تمهیدات بهداری رزمی سپاه برای امدادرسانی به رزمندگان در عملیات بدر پرداخته است.
در بخشی از این روایت میخوانیم: «از آنجا که عملیات بدر در منطقه عمومی قبلی (خیبر) اجرا میشد، خیلی از زیرساختهایمان برای زاین عملیات تقریباً آماده بود. چهار بیمارستان صحرایی برای عملیات بدر آماده خدماتدهی شده بودند: بیمارستان حضرت خاتمالانبیا (ص) در سهراهی فتح، بیمارستان شهید بقایی در اهواز با مدیریت سپاه، بیمارستان صحرایی ایستگاه حمید و بیمارستان حسینیه.
نقاهتگاههایمان هم در مجموعه استان خوزستان آماده پذیرایی شده بودند. همچنین ستاد تخلیه ریلی و هوایی برای ترابری هوایی مجروحان و مصدومان شیمیایی مهیا بود. بیمارستان حضرت قائم (عج) در جزیره مجنون شمالی هم با دو اتاق عمل آمادهشده بود تا بتوانیم مجروحان اورژانسی را با اعمال حیاتبخش درمان کنیم.
بیشتر نگرانی ما تخلیه مجروحان از خط به عقب بود. امکان اجرای عملیات تخلیه از راههای آبی با قایق و هوایی مهیا شده بود. عملیات تخلیه یکی از نگرانیهای اصلی ما بود که البته پیشبینیشده بود با قایقهای عمومی و اختصاصی که در اختیار یگانهای رزمی قرار داشت، با سرعت انجام شود.
یگانهای رزمی هم میبایست پستهای امداد و اورژانسهای خط مقدم را بعد از تصرف اهداف ایجاد میکردند. تأمین گروههای پزشکی، پرستاری و اعزام گروههای تخصصی به مراکز درمانی صحرایی جزء دغدغههای اصلیمان بود. از دغدغههای مهم دیگر ما مصدومان شیمیایی بود؛ چون دشمن در عملیات خیبر بهطور وسیع از عوامل متنوع شیمیایی استفاده کرده بود.
ما این نگرانی را داشتیم که ممکن است دشمن از ترکیبهای جدیدی از عوامل شیمیایی استفاده کند؛ بنابراین با اطلاعاتی که از واحد اطلاعات جنگ دریافت کرده بودیم و با توجه به توانایی علمی و تخصصیای که در بخش پزشکی کشور بود، با استفاده از مجموعه ظرفیتهای دانشگاهی و بهخصوص بخشهای سمشناسی دانشگاههای مختلف، خودمان را آماده کرده بودیم تا برای رسیدگی به مصدومان شیمیایی و عوامل شناختهشده، راههای درمانی پیدا کنیم و دستورالعمل آن را تدوین کنیم.
بستههای دارویی مربوط را مهیا کرده بودیم. پزشکان و پرستاران را آموزش داده بودیم. نیروهای رزمنده گردانها آموزش بیشتری دیده بودند تا برای مقابله با تأثیرات عوارض شیمیایی، از ماسکهای پیشبینیشده بهتر استفاده کنند؛ هرچند فیلترهای ماسکها کامل و جامع نبود.اگر گاز شیمیایی از آن فیلترها عبور میکرد، بدون شک، ماسکها بیشتر حالت دکور پیدا میکردند و وحشت بیشتری ایجاد میکردند، ضمن آنکه نیروها را از تحرک عملیاتی میانداختند؛ البته بخشهای صنعت دفاعی روی فیلترها کارهایی انجام داده بودند تا رزمندگان آسیب کمتری ببینند.
یکی دیگر از دغدغههایمان در بخش پزشکی و غیرپزشکی؛ کمبود نیروی متخصص و باتجربه مدیریتی بود. چون در عملیات خیبر، چهار نفر از دوستان و همکاران مجموعه پزشکی و مدیریتی را ازدستداده بودیم و آنها در این عملیات به شهادت رسیده بودند. عدهای از مدیران باتجربه ما هم برای عملیات بدر به جبهه اعزام نشده بودند.
برای عملیات بدر این نگرانیها در جلسههای قرارگاه مطرح شد و چون فرماندهان قبلاً این موارد را لمس کرده بودند، باور داشتند که مثلاً دشمن دوباره از انواع سلاحهای شیمیایی در این عملیات استفاده خواهد کرد؛ ازاینرو، دستورالعملهایی تهیه و ابلاغ شد تا هر رده وظایف و اقدامات خود را برای مقابله با عوامل شیمیایی انجام دهد.
به بخش لجستیک و وزارت سپاه (حاج محسن رفیقدوست) تأکید شد که ماسکهای لازم تهیه و در تهیه فیلترهای با کیفیت و مؤثر دقت زیادی شود. تأمین این ماسکها به این راحتی نبود. بخشی از ماسکها تولید داخل و بخشی هم وارداتی بود. فرماندهی تأکیدهای لازم را کرد و در جلسه تصویب شد.
برای انتقال مجروحان بعد از عملیات خیبر، واحدهای آبی-خاکی شکل گرفت. در عملیات خیبر، تجربه خوبی پیدا کردیم که برای انتقال مجروحان فقط متکی به قایقهای عمومی نباشیم؛ لذا برای عملیات بدر تعداد محدودی قایق اختصاصی حمل مجروح پیشبینی شد.قایقها مجهز و مهیاتر شدند و بعضی امکانات اولیه برای حفظ جان مجروحان و مصدومان حین انتقال در آنها پیشبینی شد. این هم جزء نکاتی بود که در جلسههای طرح مانور مطرح و تصویب و حین عملیات به اجرا گذاشته شد.
در جلسههای طرح مانور تأکید شد که اولویت استفاده از هلیکوپتر تا حد امکان برای انتقال مجروحان باشد. در عمل، از جزیره مجنون به سمت خاک خودمان حمل مجروحان با هلیکوپتر انجام شد.
احداث بیمارستان قائم (عج) / اورژانس مادر
در این عملیات چون فرماندهی قرارگاه کربلا معتقد بود که مسافت بیمارستان خاتمالانبیا (ص) برای عملیات بدر با خط مقدم نبرد زیاد است و پیشبینی میشد با موفقیت عملیات و تصرف اهداف عملیات در آنسوی هور العظیم فاصله این بیمارستان با نیروها خیلی زیاد شود.
لذا ما تصمیم گرفتیم بیمارستان صحرایی را ده پانزده کیلومتر جلوتر ببریم. با این تدبیر، بیمارستان صحرایی قائم (عج) را روی جاده شهید همت برپا کردیم که جزیره شمالی را به خشکی وصل میکرد. این بیمارستان علاوه بر اینکه زمان را برای رسیدگی به مجروحان کوتاهتر میکرد، نقش اورژانس مادر را داشت.
ظرفیت بیمارستان قائم در حد یک اورژانس مادر بود؛ یعنی یک مرکز تریاژ و تخلیه عمده مجروحان که میتوانست از یگانهایی که پیشروی کرده بودند، در زمان مناسب بهخوبی حمایت و پشتیبانی کند. برای این بیمارستان پد هلیکوپتر و امکانات ترابری هوایی هم پیشبینیشده بود.
منبع:
علیاصغر ملا، عباس حیدری مقدم آرانی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: بهداری رزمی: روایت نصرالله فتحیان، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۲، صص ۳۰۵، ۳۰۶، ۳۰۷، ۳۱۱
انتهای پیام