آقای رئیس جمهور! برای آرام کردن کشور، فرمان را دست خودتان بگیرید
در ابتدا علت آتش سوزی عمدی یا سهوی یا یافتن مقصر را بررسی نمی کنند و حتی اگر مقصر یا مقصران در محل باشند آنها را سرزنش نمی کنند زیرا زمان کافی برای این کار وجود دارد. دقایق و ساعت های اول، تاکتیک و هوش سرعت عمل مهم است. پس از مهار آتش و یافتن آرامش و ثبات، علت و مقصر، سوء مدیریت و … را پیدا می کنند و برای جلوگیری از تکرار آتش راه حلی می اندیشند.
2- وضعیت جامعه امروزی هم شبیه همین مثال است. بنا به علل و دلایلی جامعه متورم شد و ناآرامی در کشور به وجود آمد. بی اعتمادی به اخبار و مقامات دولتی به بالاترین حد خود از سال 1357 رسید. رسانه های رسمی و مجازی قابل اعتماد نیستند. رسانه های خارجی مدام در حال انتشار اخبار جعلی هستند. مقامات رسمی و غیررسمی در برخی کشورها از شورش و…
3- سپس چه باید کرد؟
برای کنترل این رویدادها به یک فرمانده میدانی (و فقط یک فرمانده) نیاز است. همه عناصر دیگر باید از دستورات او پیروی کنند. سیاستهای دستگیری، برخورد با تجمعات، بیانیهها و فعالیتهای رسانهای و همه اینها باید به یک نفر سپرده شود، اخلال در امنیت جامعه از سوی هرکسی غیرقابل تحمل است و با جدیت و ارزش آن برخورد شود. اما پیش نیاز مهم آن همراهی با افکار عمومی است و اگر جامعه بپذیرد که برقراری نظم و آرامش مقدمه ای برای گام برداشتن جدی در جهت پاسخگویی به مطالبات است، در اسرع وقت همراهی می شود.
4- به نظر می رسد فردی که در این مورد می تواند چنین رواجی داشته باشد، شخص رئیس جمهور است. اصل 113 قانون اساسی وی را مأمور دوم کشور، مسئول قوه مجریه و مسئول اجرای قانون اساسی می داند. تعبیر 10 سال پیش شورای نگهبان مبنی بر اینکه فقط قوه مجریه قدرت اجرایی دارد مغایر با نص قانون اساسی است. اما وجود این اصل نشان می دهد که رئیس جمهور می تواند قانون اساسی را در اختیار خود اجرا کند. ، حتی شورای نگهبان هم حق دارد تفسیر را زیر پا بگذارد.
5- وحدت فرماندهی و رهبری، آن هم برای رئیس دولت سیزدهم که با کمک دستگاه های مختلف مشغول حکومت داری است، برای شخص آقای رئیسی فرصت طلایی است. اگر واقعاً راهنمایی ارشاد را نمی پذیرد، آشکارا و جسورانه آن را بشکند و اگر چنین نیست، تصمیم صریح خود را بیان کند.
6- ناآرامی های اخیر حاصل مطالبات ناگفته برخی از اقشار جامعه است. یکی از مهمترین آنها حذف یا خنثی کردن نهادهای مدنی (اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی) و از بین بردن وسایل تعامل و ارتباط با جامعه است. با این حال، اراده قوی برای فعال سازی نهادهای مدنی و تصمیم گیری قاطع و شخصیت تاثیرگذار و پذیرا در برخی بخش ها. از طرف جامعه می تواند به رئیس جمهور در کنترل فضا کمک کند.
7- ورود سلبریتی ها به مسائل اخیر اعم از درست یا نادرست، برخورد با آنها و دستگیری آنها یا طرح اتهامات متعدد علیه آنها (حتی اگر همه آنها درست باشد) نه تنها به ایجاد آرامش کمک نمی کند، بلکه خشم را به دنبال دارد. تعداد قابل توجهی از این سلبریتی ها در جامعه روزگاری در خدمت مصالح نظام بوده اند و در آن زمان مورد احترام همان مردم بوده اند و حالا به آنها رجزخوانی می کنند.
8- تنها اثر آن تکه تکه شدن جامعه و دامن زدن به آتش های داخلی به ویژه در شرایط کنونی گرم و داغ شدن محیط است. عوامل سیاسی و رسانه ای که این بازی را در جامعه آغاز کردند، سال هاست که با فشرده سازی فضای سیاسی جامعه به همین شکل به هدف خود رسیده اند و حالا می خواهند از احساس بی ثباتی برای خود کلاهی بدوزند. هنری اگر می توانست مؤثر باشد، عمل یا تهدید آنها به پیگرد قانونی باید در دوره های قبلی مؤثر می بود، اگرچه در بسیاری از موارد به محبوبیت آنها منجر شد.
هنوز هم می توان از نفوذ این افراد استفاده کرد و برای این کار ابتدا باید اعتماد آنها را جلب کرد و ثانیاً برای بهبود اوضاع از آنها کمک گرفت.
9- در صورتی که رئیس جمهور دارای اختیارات کافی – که دارد – می تواند مسئولیت اشتباهات همه نهادها را بپذیرد و از طرف همه نهادهای حاکمیتی عذرخواهی کند. و یکی از اولین گام ها ایجاد بنزین دستورالعمل و عذرخواهی از اثربخشی آن است.
10- برخی تجمعات اگرچه شعارهای تند در آنها داده می شود اما به امنیت عمومی آسیبی نمی رساند و حتی مفید است زیرا منجر به رهایی از احساسات می شود. به همین دلیل وجود لباس شخصی سمی برای برهم زدن این گونه مجالس است. اگر پلیس از حضور لباس شخصی در این مناسبت جلوگیری کند، به زودی آرامش برقرار خواهد شد.
11- شکی نیست که دشمن از هرج و مرج و بی نظمی سود می برد، اما بوق و کرنا که همه گردآورندگان عامل دشمن هستند به روشی تکراری، خسته کننده و غیر قابل اعتماد و حتی ضد تبلیغ تبدیل شده است. بدتر این است که بگوییم فریب خورده و احساساتی و تحت تأثیر رسانه های بیگانه هستند.
12- در صورت عملی شدن وعده های دولت به ویژه در مسائل اقتصادی، همراهی بسیاری با تجمع کنندگان کاهش می یابد. در حالی که تحریم ها ادامه دارد، بلاتکلیفی برجام و اظهارات مکرر از جمله مقصر دانستن طرف های غربی و تشویق رئیس جمهور به تصمیم گیری، بر این احساس می افزاید که دولت به تعاملات مثبت با جهان اهمیت نمی دهد. متاسفانه وزارت امور خارجه و تیم مذاکره کننده در این زمینه ناکارآمد هستند، ارسال سیگنال مثبت به جامعه یک راه است.
13- برخی از دولتمردان با سخنان خود هیزمی بر آتش می افزایند و رسانه های حکومتی و حامیان آن در اوج دست و پا چلفتی فقط دوره ناآرامی را طولانی می کنند. تا زمانی که تعریف هورنای از تعریف رسانه منحرف نشود، سوپ همان است و کاسه همان.
14- عملکرد دولت نشان می دهد که مشاوران شایسته و دلسوز ندارد و یا وقتی دارد به حرف آنها گوش نمی دهد. این گروه رادیکال افراد زیادی دارد که قبلاً مهارت های خود را در حل بحران نشان داده اند. به راحتی می توان از این افراد صالح برای کمک به قشر تحصیلکرده و اقشار مختلف جامعه استفاده کرد.
15- آنچه گفته شد مشکلی است که به خواست و دستور رئیس جمهور در مدت کوتاهی قابل حل است. البته موانع بزرگی مانند بی کفایتی بخشهایی از دولت با او وجود دارد که با جایگزینی افراد با تجربه قابل حل است. با این حال، ممکن است توصیه شود اقدامات میان مدت و بلندمدت برای دوره بعدی باقی بماند. ذکر این نکته بسنده می شود که در گام بعدی، امکان حضور همه اقشار مردم (حتی مخالفان رژیم) در صحنه سیاسی وجود داشته باشد.
کلید همه این راه حل ها در دست رئیس جمهور است که دارای حاکمیت کامل است. این حوزه و این میدان.
6565