عمومی

احترام به خواست بزرگترها – دنیای 77

احترام به خواست بزرگترها - دنیای 77

بسته به موضوع تحقیق، از پاسخ دهندگان پرسیدم که چرا با این کار موافقت کردند. و من اغلب این پاسخ را شنیده ام: “به خواسته های بزرگترها احترام بگذارید.” مثلا این سوال را از دانشجویانی پرسیدم که به موسیقی یا عکاسی، فلسفه یا روانشناسی علاقه داشتند اما برخلاف میلشان و با نفرت در حال تحصیل در رشته پزشکی بودند. از زن یا مردی پرسیدم که می‌گفت از ابتدا می‌دانستند که چیزی ندارند. با همسر فعلی خود چه کنند. ، از دختر یا پسری پرسیدم که پدر و مادرش مجبور به انجام شعائر دینی برخلاف میلشان شده و پوشش خاصی داشتند. نمونه های دیگری نیز وجود دارد که از حوصله این مقاله خارج است. همه این نمونه ها در یک چیز مشترکند: مردم به خاطر «احترام به خواست بزرگترها» وارد راهی شده اند که اصلاً آن را دوست نداشتند، یعنی آرزوی راه دیگری را داشتند. مسیر قابل توجه است که در برخی موارد این سوال در گذشته توسط پزشکان، مهندسان برق و حقوقدانانی که در کلاس های آموزش هنر برای مبتدیان در حدود سنین پنجاه یا شصت سال شرکت کرده اند، مطرح شده است. زمانی که به درخواست بزرگان جامه عمل می پوشانند، خانه سالمندان وارد مسیر مورد نظر آنها شده است. آنها به میل بزرگترها برای گذراندن تمام زندگی خود در خشونت و پشیمانی احترام می گذاشتند.

اصطلاح «احترام به اراده بزرگان» مختصر است اما نیاز به توضیح جامعه شناختی دارد. اگر لایه بالایی این جمله را برداریم، این جمله به دست می‌آید: «من کاملاً بر خلاف میل تو هستم، اما به خاطر «پیری بودنت» تسلیم می‌شوم. به نظر می رسد افراد مسن در اینجا به سن اشاره می کنند، اما معمولاً اینطور نیست. “بزرگتر” به معیارهای دیگری مانند ثروت یا جنسیت که منبع انرژی است گره خورده است. مثلاً اکثر «بزرگان»ی که تا به حال با آنها صحبت کردم، در واقع به جای مادر به پدر خانواده اشاره می کنند و جالبتر اینکه معمولاً بعد از کلمه احترام، احساس ترس به وجود می آید. مامتا برای پدر و پدر مادر نشسته است.

احترام به خواست بزرگترها یکی از آن ارزش های سنتی است که در نگاه اول ممکن است ارزشی قدیمی به نظر برسد که دیگر وجود ندارد. با این حال، تحت تأثیر افکار اریش بک، جامعه شناس فقید آلمانی، می توان گفت که این ارزش ها مانند “زامبی” هستند.(1) “آنها مرده اند اما هنوز زنده اند.”(2). به نظر می رسد احترام نیز ایده ای است که باید همراه با توسعه اجتماعی به روز شود.

اگر مسیر تحول اجتماعی را بر اساس این دو مفهوم «جمعیت» و «شخصیت» در نظر بگیریم، گرایش جامعه به تسلط و نفوذ کمتر جمعیتی و در مقابل ادغام شخصیت است. . با گسترش شهرها و ظهور نهادهای تخصصی، سلطه اقوام، گروه‌ها، فرقه‌ها و نظام‌های اجتماعی مبتنی بر «ریش سفید»، «پدرسالاری» و «پدرسالاری» کاهش یافت و تسلط آنها بر افراد جامعه کاهش یافت و فرصت‌هایی برای شخصیت” افزایش یافت. خانواده هسته ای شکل غالب خانواده در دهه های اخیر بوده است. اگرچه سلطه گروه ها و ساختارهای اجتماعی به شدت کاهش یافته است; اگرچه امروزه نسبت به گذشته شاهد گسترش روند دموکراتیک در خانواده هسته ای هستیم، اما خانواده هسته ای در مواردی به بازتولید ارزش های سنتی می پردازد که یکی از پیامدهای آن ضعف شخصیتی است. در واقع، در برخی موارد، خانواده جای اصلی قبیله یا نسب را می گیرد و اقتداری را تحمیل می کند که منجر به نابودی فرد و آرزوهای او می شود. شاید به همین دلیل است که این فرض تقویت شده است که خانواده هسته‌ای در دهه‌های آینده تضعیف خواهد شد، زیرا آرزوهای شخصی را به طرق مختلف پیوند می‌دهد. احترام به خواست بزرگترها بازمانده جامعه سنتی است. خواسته دیگران هر چه باشد، انسان باید آزاد باشد تا معمار زندگی خود باشد. سخت است، اما ما باید خود را با خواسته های دنیای جدید وفق دهیم.

شاید این سوال پیش بیاید که راه حل چیست؟ گفتگو، تعامل، درک متقابل. گفتگو بدون توجه به منبع قدرت، یعنی ثروت، جنسیت یا سن.

پیوست:

(1) بخش زامبی

(2) بک، آ. ،و بک گارنشیم، E. (2002). از دست دادن سنتی: شخصی سازی و “آزادی نامطمئن”. داخل شخصی سازی: فردگرایی نهادی و پیامدهای اجتماعی و سیاسی آن (ص 1-21). انتشارات SAGE محدود

* عضو گروه جامعه شناسی دانشگاه گویلین

دکمه بازگشت به بالا