عمومی

جامعه علمی دانشگاهی نداریم! – دنیای 77

جامعه علمی دانشگاهی نداریم! - دنیای 77

اظهار نظر صرفاً به منظور ابراز عقیده و کسب شهرت یا برای اهداف خاص سیاسی. پدیده ای جهانی است اما بی شک جهان توسعه نیافته بیشترین آسیب را از این وضعیت می بیند. در جوامعی که نهادهای فرهنگی، آموزشی، اجتماعی، سیاسی و رسانه‌ای قوی و ریشه‌دار دارند، فضاهای رسانه‌های مجازی ممکن است موج‌های کوتاه‌مدتی ایجاد کنند و عده‌ای با اهداف سیاسی موقتاً موج‌سواری کنند، اما ساختار مبتنی بر منطق درونی و حضوری است. بنا به دلایلی به گونه‌ای تنظیم شده است که بتواند از رشد سریع موج‌سواری رسانه‌ای جلوگیری کند و از جهاتی روش‌ها و راهکارهای علمی بین رشته‌ای بوده و سعی در جایگزینی تحلیل‌های مردمی دارد. به عنوان مثال وجود رسانه های آزاد و بسترهای متعدد و متنوع مانع از تسلط یک تفسیر و تحلیل بر دیگر تفاسیر و تحلیل ها می شود و دسترسی به تخصص را تسهیل می کند..

یکی از مؤسسات مهم، نهاد دانشگاه است. در غرب، محل اصلی هر تخصص علمی، دانشگاه است و هیچ نهاد دیگری. این دانشگاه است که مسئول تولید نظر علمی و علم است. منظورم دانشگاه ها به معنای عام است و البته این شامل مدارس الهیات و مدارس دینی وابسته به کلیساهای رسمی می شود. همچنین شامل مؤسسات دانشگاهی به معنای عام می شود. این یعنی وجود یک جامعه علمی در هر رشته ای. در غرب، هر اندیشه، نظر و نوشته ای که خارج از چارچوب جامعه علمی باشد، نمی تواند خارج از روش های اتخاذ شده توسط جامعه علمی رشد کند. حداقل باید از فیلتر نقد علمی جان سالم به در ببرد.

دانشگاه ها محل اصلی تولید اندیشه فلسفی و علوم انسانی هستند. ما متفکران خارج از دانشگاه داریم. اما نباید دیدگاه خود را در چارچوب مورد قبول جامعه دانشگاهی تعریف کنند و یا خود را با ارزشیابی دانشگاهی بیگانه بدانند. البته ممکن است دانشگاهیان حضور رسانه ای داشته باشند، اما جامعه علمی و معیارهای مشروع آن تعیین کننده است نه اخلاق رسانه ای. ممکن است پس از نگارش اثری با استانداردهای قابل قبول دانشگاهی، بتوان آن را در قالب رسانه ای منتشر کرد یا مخاطبان عمومی را در قالب های مختلف انتشار در نظر گرفت، اما این بدان معنا نیست که تولید علم خارج از نهاد و ساختار دانشگاه باشد. . مورد قبول جامعه علمی البته روشنفکران در غرب حضور فعال دارند. اما با تفاوت مثلاً فرانسه، آلمان و آمریکا، روشنفکران عمدتاً متعلق به نظام دانشگاهی هستند و حداقل باید در حوزه عمل و اندیشه خود با جامعه علمی ارتباط روشنی داشته باشند. روشنفکران در عرصه عمومی فعال هستند و لزوماً کار متخصصان دانشگاهی را انجام نمی دهند، اما عمق و گستردگی نظام دانشگاهی در غرب عموماً روشنفکران را از تأثیرگذاری عمیق اجتماعی حداقل از نظر تئوری و موضوعات نخبگانی باز می دارد..

متأسفانه ما در ایران به دلایل مختلف از همان ابتدای تأسیس دانشگاه، ضرورت وجود جامعه علمی دانشگاهی را حداقل در علوم انسانی مورد توجه جدی قرار نداده ایم. این به دلیل نبود فرهنگ انتقادی است. جامعه علمی در هر صورت جامعه نخبه دانشگاهی باید از اختیارات لازم برای ارزیابی محصول علمی در قالب یک منطق جمعی برخوردار باشد. بدون چنین اقتدار علمی، سردرگمی فکری جایگزین و مانع تولید علم می شود. خارج از دانشگاه های ایران، متولیان تولید علم دیگری هستند. در طول قرن بیستم، ما طبقه ای از نویسندگان و روشنفکران داشته ایم که نه تنها تحصیلات آکادمیک (دانشگاه یا رشته، در مورد دین) را نادیده می گیرند، بلکه آن را نیز نادیده می گیرند. خارج از محیط دانشگاهی و هنجارهای مجامع علمی، مترجمان حرفه ای داریم که جای اساتید فلسفه یا علوم اجتماعی را می گیرند. اساساً اهمیت یافتن مترجم و قرار دادن آنها در جایگاه نظریه پردازان اجتماعی و فلسفی پیامد همین دیدگاه است.

در غرب، عموماً ترجمه یک هنر است و نه شاخه ای از مرجعیت علمی. ما به سادگی اجازه می دهیم نظریه پردازی خارج از سیستم دانشگاهی جای مهارت های آکادمیک را بگیرد. استعداد تولید ما بسیار بالاست. ما به دنبال روشنفکران خارج از دانشگاه بودیم. ما در حوزه تاریخ ترجیح می دهیم بدون صحبت با اسناد، نظریه های تاریخی بدهیم و در حوزه تاریخ کارها را با دقت آزمایشگاهی انجام دهیم. ما ترجمه گونه ها را کار واقعی می دانیم و مجلات غیر آکادمیک ما به مراتب بیشتر از مجلات دانشگاهی ما دارای اعتبار اجتماعی، علمی و فرهنگی هستند.

در قرن بیستم در ایران (و البته در جهان عرب هم کم و بیش همین وضعیت است) بسیاری از روشنفکران و متفکران و مراجع فکری ما یا تحصیلات دانشگاهی نداشتند یا تحصیلات کمی داشتند. برخی از آنها تحصیلات دانشگاهی داشتند اما خارج از محیط کار، قلم، حوزه فکری و تولید فکر بودند. به حوزه های فکری ایران در چند دهه اخیر نگاه کنید. چند درصد از این جزوه ها را به مقالات کارشناسان دانشگاهی اختصاص می دهیم؟ سهم اساتید فلسفه ما در مقایسه با مترجمان فلسفه چقدر بود؟ چگونه با نظریه پردازان غیر دانشگاهی مقایسه کنیم؟ چند درصد از بازده فکری ما در صد سال گذشته با استانداردهای نظام دانشگاهی و جامعه علمی مطابقت داشته است؟

نظریه پردازانی داریم که علیرغم حضور پررنگ رسانه ای و انتشاراتی، هرگز کتابی را که در چارچوب یک کتاب دانشگاهی نوشته شده منتشر نکرده اند. در غرب، مهم ترین کتاب های علوم انسانی توسط ناشران دانشگاهی یا دانشگاهی منتشر می شود. این مجلات دانشگاهی مسئول علم، رهبری، مرجعیت فکری و علمی و ارزشیابی دانشگاهی هستند و نه ماهنامه و فصلنامه رنگارنگ. در ده سال گذشته، ویراستارانی با دانش علمی اندک، مجلات متعددی را در حوزه اندیشه و اندیشه سیاسی اداره کرده‌اند که ادعا می‌کنند هیچ تفاوتی در تحصیلات دانشگاهی و ارزیابی آکادمیک آنها وجود ندارد. خیر

متأسفانه در یکی دو دهه اخیر سوار بر موج رسانه ها و تولید علم و اندیشه بدون گذراندن روند صحیح و آکادمیک آن و تفکر آنها بدون عبور از فیلتر نقد درون دانشگاهی و بر اساس قواعد علمی. جامعه به عنوان متفکران حوزه عمومی و سیاست و اندیشه توسط ماهنامه ها و فصلنامه های غیر دانشگاهی مشابهی منتشر می شد که یا تحصیلات دانشگاهی قابل قبولی نداشتند یا هنوز کتابی با گرایش بین المللی منتشر نکرده بودند. استانداردهای سیستم دانشگاهی طبیعتاً من مخالفی با حضور فرهیختگان و فعالان اجتماعی و رسانه ای ندارم، اما فقط می خواهم بگویم که نباید با جامعه علمی و آموزشی ما اشتباه شود. در غیر این صورت فقط خودمان را فریب داده ایم و به جای علم متاسفانه در بسیاری از موارد فقط برای اهداف سیاسی و حزبی ایدئولوژی های زودگذر ایجاد کرده ایم.

6565

دکمه بازگشت به بالا