عمومی

چرا به ایران تکیه میکنم؟

چرا به ایران تکیه میکنم؟

این رویکرد به اندیشه سیاسی، تفکر را به سمت واقعیت سوق داد و از ایده آلیسم بی اساس دور کرد. من یک رویداد را از جنبه‌های مختلف، جنبه‌های تاریخی، سیاسی و منافع یک ملت در نظر می‌گیرم و در نهایت نقد و تحلیل آن واقعه را در بستر تاریخی مد نظر قرار می‌دهم. به عنوان مثال، با توجه به مزایا و مضرات چنین حکمرانی در طول تاریخ و آسیب های تاریخی ناشی از شخصی سازی قدرت دیکته شده توسط دین مقدس، ضرورت تبدیل حکومت ایران را از دیدگاه فرد محور به دیدگاه جمع گرایانه می دانم. .

چرا باید به ایران تکیه کنم؟ در ذهن برخی از نخبگان قومی، مفهوم ایران با اندیشه های ناسیونالیستی مبتنی بر فارس همراه است. به گونه ای که مفهوم ایران را به عنوان مفهومی پایدار مطرح می کند، اقوام مختلف این آب و خاک را با تسخیر و تسلط قومی بر قومی دیگر مورد توجه قرار می دهد و در این راه سعی در محو بیگانگی های متعدد دارد. تمرکز بر ایران و زبان فارسی. این اندیشه در حافظه مردم ایران مبنایی تاریخی دارد. در دوران گذار از حکومت قاجار و استقرار حکومت مطلقه ملی تلاش شد تا زمینه جدیدی برای ایجاد حکومت تحت روابط دولت و ملت ایجاد شود. این رابطه با تکیه بر اندیشه ناسیونالیسم رمانتیک، با تکیه بر اندیشه اتحاد و محو اختلافات قومی و زبانی بسته به فارس، بدون توجه به مبانی تاریخی ایران و ایران در دستور کار دستگاه قدرت قرار گرفت. روابط تماس گروه های قومی زبان. برخی از روشنفکران بانفوذ برای نجات این سرزمین در میان نابودی تنوع و تفاوت و توسعه تفکر در این فضا برای برقراری امنیت پایدار و هماهنگ با زبان فارسی، راهکارهایی را در نظر گرفته اند. این ایده ها با رسمی شدن مفهوم ایران همراه بود. به طوری که مفهوم ایران همزاد با این اندیشه همگن فکری و فرهنگی یکی می شود.

در این زمینه باید توجه داشت که اندیشه ناسیونالیسم ایرانی مبتنی بر فارسی سازی که در دوره رضاشاه مطرح و در دستور کار قرار گرفت، اندیشه ای مغایر با بافت فکری و فرهنگی ایرانیان و ایرانیان است. با ایده بقای ایران در طول تاریخ کاملاً مخالف است. ایران نیز مانند این سرزمین، مفهومی تاریخی است که ربطی به اندیشه های بی پایه ای مانند ناسیونالیسم ندارد. به همین دلیل است که تلاش می‌کنم با مطرح کردن ایده ایران به‌عنوان اساس وحدت قومی و منطقه‌ای، اندیشه سازنده واقعی ایران در طول تاریخ را به نمایش بگذارم. بی اطلاعی از تاریخ و مناسبات اجتماعی و فرهنگی این سرزمین، مردم را به بیان و دفاع از سخنان یا اندیشه های سازگار با ذهنیت مردمان این سرزمین واداشته است. مطالعه تاریخ فکری و فرهنگی ما را از وضعیت زندگی ایران و پیشرفت تمدن قبل و بعد از اسلام آگاه می کند.

ایران کشوری از اقوام مختلف زبانی است که در شرایط خاص تاریخی زمینه مشترکی برای همزیستی پیدا کرده اند. تاریخ چند هزار ساله ایران، تاریخ وحدت و کثرت است. وحدتی که بر ساختارهای قدرت به وجود آمده، اما در عین حال، قدرت حاکم به این تضاد و تکثر احترام می گذارد و در حفظ آن کوشا است و خود را وابسته به آن می داند. حتی در زمان ساسانیان که حکومت به دین رسمی وابسته شد، تنوع ادیان را به رسمیت شناختند و دین رسمی را زرتشتی دانستند. گرچه موبدان متأخر این پایگاه را به یک موقعیت و انحطاط اجتماعی غیرعادی تبدیل کردند، اما ایرانشاه بر اساس تکثرگرایی به وحدت رسید. خروج از این دامنه مانند یک پیوستار منحط خواهد بود. گذار از انحطاط مضامین از طریق به رسمیت شناختن حقوق همه اقوام و تکیه بر وحدت این اقوام و نیز پذیرش اختلاف آنها خواهد بود. یکی از پایه‌های اتحاد میان این اقوام، مفهوم ایران است که در سرزمینی که این اقوام سال‌ها در آن زندگی کرده‌اند و شرایط را برای همزیستی جمعی با سایر اقوام ایجاد کرده است، تجلی یافته است. ایران هویت جمعی همه اقوام ایرانی است و نبود یکی از آنها این مفهوم را بی معنا می کند. ایران تجلی همزیستی جمعی اقوام ساکن آنجاست که هویت جمعی را متجلی و بیان می کند. فردی عاقل و حق اندیش که هویت جمعی و کل فرهنگ را در مفهومی به نام ایران مجسم می کند.

* پژوهشگر ایران و اندیشه سیاسی اسلامی

6565

دکمه بازگشت به بالا