نوروز سُنت نیست، فرهنگ است!
نوروز نماد پیروزی خیر بر شر است. این ترازوی بهار است ، ترک خشم و قطع رابطه دوستی و بستگان است ، مروج صلح و سازش است. نوروز شکسته و لانه می کند و از شر آلودگی ها و آلودگی ها خلاص می شود. نوروز زمان طراوت ، شادی و خنده است.
به گزارش دنیای 77 ، در یادداشتی در روزنامه اعتماد به نفس فردوس مجلسی می نویسد: “نوروز یک سنت نیست ، یک فرهنگ است! نوروز نقاشی و رنگ آمیزی است ، این یک هنر است. نوروز موسیقی ، نوآوری ، جوانی ، عشق و دوستی است. نوروز نماد پیروزی خیر بر شر است. این ترازوی بهار است ، انفجار عصبانیت است. و برای قطع دوستی و بستگان ، این مروج صلح و سازش است. نوروز شکسته و لانه شده و از آلودگی ها و آلودگی ها از خود رها شده است. نوروز زمان طراوت است ، شادی و خنده. اکنون نوروز بیش از حد معمول است
بودایی ها با رسیدن به عبادتگاه های خود ، سفرهای طولانی و دشوار تا تحقق نذورات خود ، دشوار هستند. هندوها پس انداز سالانه خود را در بنرهایی برای حمام در آب خام خرج می کنند ، جایی که بدن خود را در آب راکد می شستند و اجساد مرده را دور می گذارند تا روحشان پاک شود و راحت شود. این سنت ها از گذشته رها شده اند ، از زمانی که دانش و خرد انسانی محدود بود و مایا گسترده بود. رنج به عنوان هزینه ای برای نیازهای آنها نشان داده شد. گویی خداوند مهربان فقط رضایت اندوه را می پذیرد.
مثل نوروز نیست. هیچ نوشابه ای در آن وجود ندارد. ناباروری را بارور نمی کند ، نوید جهنم در بهشت را نمی دهد یا به امید کاذب لطمه نمی زند. نظریه های امروزی توسط منتقدانی اتخاذ می شود که باورهای گذشته و اعتقادات گذشته را با ناآگاهانه انجام مناسک و رنج بیشتر از مدعیان دانش و خرد امروز تحت تأثیر قرار می دهند. اما نوروز مانند موسیقی و هنرهای دیگر است. این یک کتاب و گزارشی از درستی و خردمندی پیشینیان است ، و نه انعکاس چالش و خشم. کار آن هیچ ضرر و ضرری ندارد و در هفته نمادین رنگارنگ پیامی جز شادی ، امید و خوشحالی وجود ندارد.
دکتر محمد علی اسلامی نودوشان گفت: “حدود مرزهای فرهنگی ایران به حدی است که آنها نوروز را رعایت می کنند.” نوروز آرش تیر و کمان فرهنگ ایرانی است. ایران نمادی از یک حوزه فرهنگی فراتر از مرزهای سیاسی است. در طول تاریخ بارها گفته شده است که حاکمان مختلف ایران و غیرایران همزمان بر ایران فرهنگی حکومت می کردند ، اما بر کسانی که ایرانی بودند حکومت می کردند. ترک ، تورانی ، عرب ، تاجیک ، ازبک ، سیستانی ، فارسی ، گیلکی ، کرد یا کارمنی باشد. ایران آنها را جذب کرده است. وی از نیکلای اولزایتو ، نوه هلاکوخان و نوه چنگیز ، که نامه های مکرر او وحشت آور است ، سلطان محمد خدابنده را ساخت و آن گنبد و بارگاه بزرگ سلطان را به عنوان یادبود نگه داشت. کرم این تحول ، پرورش این لطافت از آن خشونت ، آوردن این گل از آن تالاب ، این یک معجزه و الهام است که از سیاست و شمشیر ناشی نمی شود. این یک فرهنگ قدیمی ، غنی ، ظریف ، گسترده و تأثیرگذار است که نام آن فرهنگ ایرانی و بیان معصوم و امیدوار کننده نوروز است.
اگر میلیون ها نفر در این منطقه فرهنگی از چین غربی تا اروپای شرقی می خواهند نوروز یک نماد جهانی باشد ، زیرا آنها می خواهند مراسمی باشد که به سادگی نمادی از قداست ، دوستی ، نرمش ، اتحاد ، هماهنگی ، خویشتنداری و دهقان باشد ، زیبایی و عدالت جهانی و جهانی است و با هیچ دین و حرفه ای سازگار نیست. مورد احترام همه ، با فضیلت ، دوستانه ، دوست داشتن و متحد شدن. بگذارید مبارزان متفکر نوروزی شوند. “نوید نوروز و آسایش و راحتی و پیروزی خود را بده!”
انتهای پیام