عمومی

لزوم بازنگری در نحوه ارزیابی دستاوردهای اقتصادی انقلاب اسلامی ایران

انتقال از سلطنت (مربوط به گذشته) به نظام جمهوری ، صرف نظر از اینکه کشور دیر یا زود باید اتفاق بیفتد ، می تواند یک تعهد تاریخی تلقی شود. در عین حال ، منافع اقتصادی این تغییر سیاسی باید مستقل ارزیابی شود.

ارزیابی موفقیت اقتصادی انقلاب اسلامی در ایران نیاز به بازنگری داردبدیهی است که از زمان انقلاب مردم ایران در سال 1957 ، تلاش های زیادی برای توسعه زیرساخت های اقتصادی ، فرهنگی و بهداشتی صورت گرفته است. هزاران کیلومتر راه ، بندر ، بیمارستان ، دانشگاه ، برج های بلند ، مراکز خرید ، مراکز گردشگری ، توسعه صنعت نفت و گاز ، کاهش میزان مرگ و میر نوزادان ، افزایش امید به زندگی ، افزایش افراد تحصیل کرده ، ارسال ماهواره به فضا ، تولید این یک لیست طولانی از افرادی است که با رادیو تلویزیون و رسانه ها کار کرده اند و کار می کنند ، که از این کوتاه نیست.

ارزیابی موفقیت اقتصادی انقلاب اسلامی در ایران نیاز به بازنگری دارداما س keyال اصلی این است که آیا واقعاً مقایسه دو دوره مختلف تاریخی (در دو قرن مختلف) از این طریق ضروری است؟ آیا در رژیم قبلی در مقایسه با دوره قبل چنین دستاوردی حاصل نشده است؟
اگر رژیم قبلی پایدار و ادامه داشت ، وضعیت اقتصادی چگونه پیش می رفت؟

ارزیابی موفقیت اقتصادی انقلاب اسلامی در ایران نیاز به بازنگری دارداز نظر نویسنده ، روش صحیح این است که ما باید شرایط را در زمان خود بررسی کنیم. از طرف دیگر ، معیار علمی باید ارزیابی شود. به عنوان مثال ، اگر ما در شاخص تولید علم به جایگاه ارزنده ای در جهان دست یافتیم ، یا می توانستیم ماهواره ای را در مدار زمین قرار دهیم ، یا اگر کشور ما به اندازه کافی تولید کند. در نهایت ، این دستاوردها باید در افزایش رفاه و آسایش مردم ایران و افزایش ثروت آنها منعکس شود. این به معنای غنی سازی ما ، افزایش رشد اقتصادی کشور و در عین حال کاهش نرخ بیکاری و فقر در جامعه در مقایسه با جهان است. بنابراین ، در این یادداشت سعی می کنیم برخی از شاخص های اقتصادی عمده از جمله رشد تولید ناخالص داخلی ، نرخ تورم ، نرخ بیکاری و شاخص اختلاف طبقاتی (ضریب گینه) را بررسی کنیم.

د رشد اقتصادی:
طبق گزارش بانک جهانی ، رشد متوسط ​​اقتصادی(1) ایران 1.9 در 17 سال قبل از انقلاب و سرانه(2) در عین حال 5.9٪ رشد اقتصادی جهان 4.8 و 2.9 سرانه بوده است. یعنی در اولین سال انقلاب ، ما سریعتر از دنیای اطراف خود حرکت می کردیم. اما در دولت های بعد از انقلاب متوسط ​​رشد اقتصادی کشور 1.7 درصد و رشد منفی سرانه 3 /. درصد انجام شده.
در همین حال ، متوسط ​​رشد اقتصاد جهانی در همان زمان 2.9 درصد سرانه و 1 بوده است. 1. درصد مفهوم بارز این عدد این است که در این مدت ما از بقیه جهان عقب بودیم. همچنین بالاترین تولید ناخالص داخلی سرانه(3) ایران در سال 1976 با 102،611 ثبت شد و رتبه 40 جهان را به خود اختصاص داد. بالاترین رکورد این شاخص پس از انقلاب ایران در سال 1396 با 69 69999 بود و ایران را در رده 117 جهان قرار داد. به عبارت دیگر ، پس از انقلاب ، ما در این شاخص از جایگاه چهلمین به 117 جهانی رسیده ایم.
نمودار زیر تصویری بهتر از سرانه تولید ناخالص داخلی نسبت به برخی از کشورهای در حال توسعه قبل و بعد از انقلاب نشان می دهد.

ارزیابی موفقیت اقتصادی انقلاب اسلامی در ایران نیاز به بازنگری دارد

2- نرخ تورم (4):
طبق بانک جهانی و نمودار زیر ، متوسط ​​نرخ تورم در ایران از 13 تورم 4 به 1357 7.9 درصد بوده است که در 41 سال پس از انقلاب (97-1358) این میزان به 21.6 درصد رسیده است. متأسفانه ، این رقم 3.7 برابر متوسط ​​تورم جهانی در همان دوره و 2.4 برابر 9 سال قبل از انقلاب است.

ارزیابی موفقیت اقتصادی انقلاب اسلامی در ایران نیاز به بازنگری دارد

د شاخص تفاوت کلاس (5):
درآمد سرانه بالاتر به معنای جهانی بودن رفاه مردم هر کشور نیست. حتی ایالات متحده ، بزرگترین اقتصاد جهان ، سهم زیادی از فقرا را در اختیار دارد. برای اندازه گیری توزیع عادلانه ثروت در جامعه ، از شاخص ضریب گینه به عنوان یکی از شاخص های اختلاف طبقاتی استفاده می شود. (ضریب عددی گینه بین صفر درصد ، که نشانگر توزیع کاملاً برابر بین دهک جامعه و 100٪ است ، نشان دهنده نابرابری کامل است. بنابراین ، ارقام پایین تر ، توزیع واضح منابع پول و اعداد بالاتر ، نابرابری بیشتر را نشان می دهد.) قبل از انقلاب در بانک جهانی ثبت نشده است ، اما برخی از ارقام ضریب گینه منتشر شده در منابع داخلی نشان می دهد که این اعداد منجر به انقلابی می شود که به تدریج بهبود می یابد ، اما نویسنده به مستندات این ارقام دسترسی ندارد. صرف نظر از صحت ارقام ذکر شده ، شواهد نشان می دهد که اگرچه وضعیت این شاخص از زمان انقلاب رو به وخامت نگذاشته است ، اما مطابق انتظار بهبود نیافته است.
برای مقایسه بهتر ، در این مطالعه ، از ضریب متوسط ​​14 ساله گینه در 31 کشور (که بانک جهانی بین 2004 و 2017 اطلاعات کافی از آنها داشت) استفاده شد. همانطور که در جدول زیر مشاهده می شود ، میانگین ایران 41٪ است. این آمار پس از ایالات متحده (یکی از سیستم های اقتصادی سرمایه داری جهان) در رتبه 31 ما قرار دارد. در حالی که اختلافات بین ایران ، ایالات متحده ، ترکیه ، چین و اسرائیل و اهمیت رتبه بندی ممکن است زیر سوال برود ، تفاوتهای آشکار این گروه با کشورهای اروپایی و اسکاندیناوی آشکار است. با این حال ، به راحتی می توان گفت که عدالت اقتصادی ایران ، حتی در مورد سوسیال دموکراسی غربی ، متناسب با شعار انقلاب 1955 نیست.

ارزیابی موفقیت اقتصادی انقلاب اسلامی در ایران نیاز به بازنگری دارد

ارزیابی موفقیت اقتصادی انقلاب اسلامی در ایران نیاز به بازنگری دارد

د نرخ بیکاری:
مانند ضریب گینه ، بانک جهانی قبل از 1991 این شاخص را گزارش نکرده است. البته روشن است که بر اساس میزان رشد اقتصادی و میزان رشد جمعیت و تجربه عینی نویسنده ، این شاخص در طول سالها ، متأسفانه پس از انقلاب ، به طور قابل توجهی افزایش یافته است. برای ارائه ایده بهتر ، آمارهای بانک جهانی نشان می دهد که متوسط ​​ایران در 30 سال گذشته بالاتر از خاورمیانه و دو برابر میانگین جهانی است. رتبه بندی از نظر بیکاری ، ایران از بین 16 کشور در رتبه 145 قرار دارد و فقط دو رتبه از افغانستان بدتر و 117 رتبه از عراق بدتر است. نمودار زیر نشان می دهد که نرخ بیکاری در ایران نه تنها از برخی کشورهای همسایه مانند ترکیه و امارات بالاتر است بلکه از چین و هند (برابر با نیمی از جمعیت جهان) بالاتر است.

ارزیابی موفقیت اقتصادی انقلاب اسلامی در ایران نیاز به بازنگری دارد

نتیجه:
شکی نیست که جنگ 6 ساله ، تحریم های بین المللی و به ویژه تحریم های هسته ای آمریکا در سال های 1959 ، 1963 ، 1965 ، 196767 ، 1991 ، 1991 و 1999 منجر به رشد منفی شدید در اقتصاد ایران شده است. با توقف رشد منفی ناشی از این عوامل ، متوسط ​​رشد اقتصادی کشور به 5.3 درصد (و رشد سرانه به 3.4 درصد) خواهد رسید. اگرچه این ارقام افزایش چشمگیری ندارند ، اما ممکن است قابل قبول باشند. س keyال اصلی اما این است که آیا سیاست گذاران و تصمیم گیرندگان کشور می توانند در مسیری حرکت کنند که این بحران ها به هیچ وجه اتفاق نیفتد یا در صورت بروز ، دامنه آنها محدود خواهد شد. به عنوان مثال ، آیا کشور مجبور به پرداخت 8 سال جنگ بود؟ یا آیا می توان در 2 یا 3 سال اول با موفقیت بیشتری تکمیل کرد؟ آیا سیاست ضد غربی 40 ساله می تواند با اصول دیگر عزت ، موفقیت ، خرد و استقلال جایگزین شود؟ هیچ یک از شاخص های درآمد سرانه جهان از جایگاه چهل به یازدهم در جهان سقوط نمی کند؟
آیا همه کشورهایی که در مسیر رشد و توسعه به جلو حرکت کرده اند ، منافع کشور و آزادی خود را به محراب برده اند؟ یا آیا همه کشورهایی که بر استقلال ، حاکمیت و منافع ملی خود پافشاری می کنند درگیر جنگ و تحریم هستند؟
اگر رشد اقتصادی ما (تولید ثروت) با خودخواهی جهانی مختل شود ، آیا این امر باعث توزیع نابرابر ثروت شده است؟ آیا توزیع درآمد (ثروت) با ایالات متحده و اسرائیل در حدود 41٪ از شاخص با شعار انقلاب اسلامی (دولت دولت مظلوم و پابرهنه به عنوان حافظ برکات) سازگار است؟
* اگر سیاست کلان 42 سال گذشته به نتایج و دستاوردهای قابل قبولی رسیده باشد ، می توانیم بر استمرار آن پافشاری کنیم. اما اگر چنین نتایج فاجعه باری به بار آورد ، آیا زمان آن فرا رسیده است که در سیاست های کلان کشور تجدیدنظر کنیم؟

پاورقی:
رشد تولید ناخالص داخلی (٪ در سال) – 1-
رشد سرانه (٪٪ در سال) – 2-
سرانه تولید ناخالص داخلی (بدون وقفه 2010 دلار آمریکا) – 3-
4-تورم ، تخریب کننده تولید ناخالص داخلی (٪ در سال)
5- شاخص گینه (برآورد بانک جهانی)

* پزشک در صنایع غذایی و عضو هیئت علمی بازنشسته و دستیار در تحقیقات کشاورزی ، آژانس های آموزشی و ترویجی

دکمه بازگشت به بالا