قدرت و کارآمدی دروغهای بزرگ!
در ادبیات اخلاقی ایران، این جمله حکیمانه در بسیاری از زبان ها رایج است که بار کج به خانه نمی رسد، یا دروغگو ذلیل می شود، یا دروغگو دشمن خداست و تعابیر دیگری که آشکارا زشتی را بیان می کند. دروغ گفتن و فروتنی دروغگو برای هرکسی نیست – چون دارای کرامت انسانی است – کسی که بدی خود را اعتراف نکند یا خوب ذکر نکند، چه برسد به مومن یا مسلمان، اما متاسفانه در واقعیت، مخصوصاً در عرصه سیاسی. و برای رسیدن به موقعیت یا حفظ منافع و قدرت و یا برای نابودی حریف با تکیه بر توجیه نادرست با هم رقابت می کنند و ممکن است موفقیت واقعی خود (دستیابی به هدف) را توجیهی معقول و ماکیاولی آن را بد بدانند.
البته نگارنده اذعان دارد که سخن گفتن از دروغ و دروغگو در عرصه اخلاق و ارزش ها از عهده کسانی که با تاریخ و تمدن کار می کنند خارج است، اما از آن منظر نمی توان و نباید این واقعیت را نادیده گرفت. تمدن، مهمترین رکن جامعه بشری، اعتماد و اطمینان انسانها به یکدیگر است که صداقت / راستی عنصر اصلی آن است و بالعکس، دروغ – علاوه بر استعاره – عامل مهمی در تحقیر توده هاست. ایجاد عقاید و تفرقه های اجتماعی اسلام از آن به عنوان مادر تهمت یا بدی زشت یاد می کند، لذا نیاز به اصلاح دارد.
البته هر چه دروغ بزرگتر باشد، پیامدهای مخرب و گسترده تری برای شنونده خواهد داشت، اما در عین حال، این نوع دروغ از اعتبار بی نظیری برخوردار است که نه تنها مانع از افشاگری راوی می شود، بلکه فرکانس را نیز افزایش می دهد. ترفیع او را هم می دهند. خودپسندی دروغ بزرگ، عامل او را در پناهگاهی امن قرار می دهد و بالاتر از همه، او را به سطح شخصیتی بزرگ و گاه استثنایی – از نظر عظمت دروغ – می رساند و این تنها تاریخ است. آینده از بی منطقی و فسق او. مردم در آن زمان هرگز اعتراف نکردند که او دروغگو بوده و حتی اگر مردم آن را فاش کنند باور نمی کنند.
در دروغ بزرگ، مخاطب غرق در عظمت آن می شود و به جای گفتن حقیقت، آن را بررسی می کند و به جای اینکه از حقیقت آن حرف بزند، ناخواسته تسلیم آن می شود. این دروغ ها می تواند در مورد گذشته یا حال یا آینده باشد. نیازی به گفتن نیست که گونه اخیر نسبت به سایر گونه ها غالب تر است. برای ارتباط خوب، مثالهایی مفید هستند:
اگر کسی حالتی را متهم به کشتن یک نفر میکند، وقتی مردم آن را میشنوند، میپرسند آیا میتوان بدون دلیل یک نفر را کشت، কেন اساساً چرا این کار را انجام داده است، قربانی کیست و …، اما اگر بگوید او هزاران نفر را در یک روز می کشد، آنگاه به جای جست و جوی حقیقت و پرسیدن دلیل، ذهن از شدت و شدت خشونت صحبت می کند و بزرگترین دغدغه آنها این خواهد بود که چگونه با این همه ظلم و ستم پیش رفت.
همچنین اگر کسی بگوید کیفی حاوی چند هزار نت گرفتم، شنونده با شک به آن نگاه میکند و سؤال میکند تا صحت آن را دریابد، اما اگر بگوید کیف یک میلیون دلاری در آن آوردهام. ذهن شنونده گان گان، معمولاً با تصویر درست از آن، به ارزش والای آن برمی گردد و به جای شک در اصل کلمه، به این فکر می کند که با معنی آن چه خواهد کرد و دیگر از دروغ یا حقیقت آن صحبت نمی کند. بنابراین دروغ با قدرت کاریزماتیک خود بر مخاطب تأثیر می گذارد که ناخواسته به حقیقت آن می انجامد.
این امر به ویژه در مورد پیشبینیها و وعدههای آینده صادق است، همانطور که اغلب در رقابتهای سیاسی-اجتماعی دیده میشود. اگر کسی ادعا کند که ماشینی که از نظر فنی منحصربهفرد است در سال آینده ساخته خواهد شد، بسیاری به آن گوش میدهند و میپرسند که آیا این توانایی را دارد و آیا شخص یا سازمانی میتواند بدون تجربه قبلی به چنین فناوری دسترسی پیدا کند. و سوال دیگری که او را به چالش می کشد مبنای ادعایش است، اما اگر تاکتیک های دروغین بزرگی را در پیش بگیرد و ادعا کند با امکانات و بودجه ای که در اختیار دارد، در عرض یک ماه، مانند بسیاری از مردم، انواع خودروهای با تکنولوژی جدید را خواهد ساخت. در جامعه کردی خیلی کم به فکر تست کردنش هستند. بیشتر ذهنها مجذوب عظمت آن میشوند و مهمتر از آن، نحوه کمک آن و این قدرت دروغهای بزرگ است.
البته دروغ بزرگ هرگز از سوی عوام یا عموم جامعه برنمیگردد، بلکه آن را مدیران ارشد، سیاستمداران بزرگ و افرادی که فقط به قدرت و مقام فکر میکنند، به اشتراک میگذارند و برای رسیدن به آن از هر وسیلهای استفاده میکنند، حتی دروغ!