روایتی از کسب درآمد با فروش پلاسمای خون
هم شغل خوبی است و هم درآمد کمی، فقط با یک ساعت در هفته می توان از 105 تا 200 هزار تومان درآمد داشت.»
آدرس داده شده روی دیوار را برداشتم و رفتم. آفتاب ظهر گرم است و هیچ پرنده ای در اطراف یکی از مراکز اهدای پلاسما وجود ندارد. یکی از کارمندان مرکز زیر سایه درختی پناه می برد و هر عابر پیاده او را می بیند و کلمه اهدای پلاسما را مطرح می کند: “آیا چیزی در مورد اهدای پلاسما شنیده اید؟ می خواهید آن را برای شما توضیح دهم؟” چند دقیقه بیشتر وقتت رو نگیر
توضیحاتش را تکمیل کرد و مرا به مجموعه برد. نگهبان جلوی شناسنامه می خواهد شناسنامه من را بداند، به کارت نگاه می کند و نام من را در لیست جلوی آن وارد می کند و عدد 12 را در کنار آن می نویسد:
یعنی فقط 12 نفر صبح برای اهدای خون آمده بودند؟
نه خانم، این یک لیست دیگر است. تا انتهای راهرو می روی، دست و صورتت را می شوی.
او یک ماسک از پشت میزش بیرون می آورد و می خواهد ماسک قبلی ام را عوض کنم. شناسنامه ام را پس داد و خواست مرا از دستگاه کناری شماره بگیرد و به طبقه دیگری ببرد. در طبقه بعدی باید برای بار دوم اسمم را در لیست جدید بنویسم. صندلی اتاق انتظار بدون صندلی خالی است. منشی ها خالی هستند و سریع با شماره من تماس می گیرند. دوباره شناسنامه ام را می خواهند و یک فرم جلوی من می گذارند تا آن را پر کنم. اطلاعاتی که آنها می خواهند آنقدر دقیق است که باید فرم را با دقت پر کنید. از تور خارجی پارسال تا رابطه جنسی. بعد از آن از صورتم عکس گرفت و برگه ای با مشخصات من چاپ کرد و با فرم هایی که پر کرده بودم در پوشه ای گذاشت و به من داد. او همچنین رگ های من را برای نمونه گیری معاینه می کند و می خواهد منتظر بماند تا من به دکتر مراجعه کنم.
پزشکان مجتمع در سه اتاق نشسته اند و هر اتاق یک مشتری دارد. حالا نوبت من است، دکتر می خواهد فرم را ببیند و روی ترازو بایستد. کسانی که کمتر از 52 کیلوگرم وزن دارند نمی توانند پلاسما اهدا کنند و این در مورد من نیز صادق است. از دکتر می پرسم چرا مجموعه خالی است، جواب نمی دهد.
بسیاری از مراکز پلاسمای خون انسان را می پذیرند. از کرج گرفته تا یافت آباد و مرکز تهران، به نظر می رسد اهداکنندگان زیادی هستند و برخی نیز تا 500 بار به صورت خانوادگی اهدا می کنند، اما شواهد نشان می دهد که شیوع ویروس کرونا بازار اهدای پلاسما را نیز ضعیف کرده است.
پلاسما یک مایع خونی است که به طلای مایع نیز معروف است و فواید زیادی برای بدن دارد. پلاسما در واقع مواد مغذی، هورمون ها، پروتئین ها و سایر مواد مغذی را در سراسر بدن فراهم می کند. از آنجایی که پلاسما جزء مهمی از خون است، نقش مهمی در درمان بسیاری از مشکلات سلامتی ایفا می کند و حاوی مواد مهم بسیاری از جمله آنتی بادی ها، ضد انعقادها و پروتئین هایی مانند آلبومین و فیبرینوژن است. به همین دلیل است که از مردم خواسته می شود پلاسما اهدا کنند.
از پلاسما برای ساخت داروهایی استفاده می شود که به بقای چندین بیمار خاص از جمله بیماران هموفیلی بستگی دارد. برخی از این بیماران مجبورند روزانه یا هفتگی این داروها را تزریق کنند که در دنیا به مقدار محدود موجود است، بنابراین خرید آن آسان نیست. مشخص است که سالانه میلیاردها دلار ارز برای خرید این داروها از کشور خارج می شود.
بر اساس اطلاعات درج شده در سایت برخی از مراکز مربوطه، روزانه بیش از 300 نفر متقاضی اهدای پلاسمای خون هستند و برخی از مشتریان نیز از کاربران دائمی این کار هستند و مشخصات آنها در سایت این مراکز منتشر شده است.
یکی از آنها با خواهرانش برای اهدا می آید. آنها در ماشین زندگی می کنند و تا کنون حدود 556 بار اهدا کرده اند، یعنی حدود 390 لیتر پلاسما!
«فاطمه» یکی از اهداکنندگان مستمر پلاسما است و 12 سال است که پلاسما اهدا می کند و تاکنون حدود 223 بار این کار را انجام داده است. خانواده، شوهر، پسر و عروسش نیز پلاسما اهدا کردند. فاطمه یک بار با هزینه اهدای پلاسما به کربلا رفت و گفت نذر است.
حسین نیز بازنشسته است و ساکن یافت آباد است. او سال هاست که این کار را انجام می دهد و تاکنون 236 بار پلاسما اهدا کرده است.
طبق استانداردهای بین المللی، هر فرد سالمی می تواند به طور متوسط هفته ای دو بار پلاسما اهدا کند. بدن ما پلاسمای اهدایی را در 48 تا 72 ساعت دوباره پر می کند. هنگامی که نمونه خون آزمایش می شود، اهدا کننده با هر اهدا از سلامت خود آگاه می شود. کل فرآیند اهدای پلاسما یک ساعت طول می کشد. گفته می شود پلاسمای مردم ایران یکی از سالم ترین پلاسماهای جهان است.
افرادی که خالکوبی دارند نمی توانند پلاسما اهدا کنند. شرایط اهدای پلاسما و خون مشابه است. افراد مبتلا به کم خونی نیز مجاز به اهدا نیستند.
پیام تمام شد