بیایید اردشیر زاهدی را بهتر بشناسیم
اردشیر زاهدی به عنوان یک دیپلمات باتجربه ، همواره از خود در برابر گفتگو و جنگ ، در برابر دخالت های خارجی دفاع کرده و از حق خودمختاری مردم ایران دفاع کرده ، از اصول و قوانین بین المللی پیروی کرده و البته از برنامه هسته ای صلح آمیز ایران حمایت کرده و با تحریم های آمریکا مخالفت کرده است. اما آیا وزیر امور خارجه محمدرضا شاه حامی جمهوری اسلامی است؟
به گزارش دنیای 77 ، اردشیر زاهدی که هم اکنون در سن هشتاد و دو سالگی در سوئد زندگی می کند ، فرزند فرمانده فضل الله زاهدی است. . اردشیر زاهدی در سال 1307 به دنیا آمد و در زمان کودتا بیست و پنج سال داشت. اگرچه در آن زمان در امور کشور دخالت نکرد ، اما به دلیل ماهیت پدرانه و تمایلی از سیاست استعفا داد.
زاهدی که فارغ التحصیل مهندسی کشاورزی در ایالات متحده قبل از کودتا برای “خدمت” به کشورش بود ، گفت که “او پس از بازگشت به کشور” به عنوان دستیار ، دستیار پدرش “بود. البته ، اولین مقام دولت وی معاون مدیر دفتر “برنامه چهارم” بود که ایالات متحده با سازماندهی کمک به ایران در پاسخ به آن پاسخ داد. بین سالهای 1341 تا 1345 ، زاهدی به عنوان سفیر انگلیس در ایران فعالیت داشت. وی سپس از اواخر سال 1945 تا 1981 در کابینه امیر عباس هویدا به عنوان وزیر امور خارجه مشغول به کار شد و سپس در آخرین روزهای 1951 و فوریه 1957 به عنوان سفیر در ایران خدمت کرد.
اگرچه اردشیر زاهدی از دوران جوانی به دلیل نخست وزیر پدرش با سیاستمداران بلندپایه همراه بود اما پس از ازدواج با شهناز پهلوی – محمدرضا فوزیه همسر اولش – رابطه نزدیکی با خود محمدرضا پهلوی داشت. البته این ازدواج اول و آخر زاهدی دوام نیاورد و به درخواست شهناز از هم جدا شدند اما زاهدی تا آخرین روزهای زندگی خود فردی نزدیک و محرمانه محمدرضا بود ، بنابراین در زمان تبعید و بیماری محمدرضا ، شاه تنها مقام دولتی بود. بود او کمک می کرد.
زاهدی در مصاحبه با بیبیسی ، محمدرضا پهلوی گفت: “این افرادی که به شاه خدمت می کردند ، وزیر امور خارجه ، خدمتگزارش ، از جمله وفاداری وی ، پاک شدند و به خاک سپرده شدند تا روزی که من پادشاه خود را دوست و دوست داشته باشم.” توضیح علاقه خود .
به گفته اردشیر زاهدی ، هنگامی که کودتا در سال 1932 رخ داد ، بیست و پنج سال داشت ، آنچه در 19 اوت اتفاق افتاد ، “یک رنسانس ملی” بود. وی درباره خاطرات وقایع آن روز گفت: “آن بعد از ظهر (دولت مصدق) سقوط کرد.” پدر من (سردار زاهدی) در خیابان شمیران بود. در جایی جای سپرده به ما داد. با آن مخزن و ماشین بیوک ، آقای شوشتری – عضو پارلمان و اقلیت علیه دولت – و من جلوی او نشسته بودم ، به سیم (محله) رفتیم و من مسلسل را بی سیم پرتاب کردم. من و من جیغ می کشیدم. نخست وزیر وارد شده است. از آنجا مردم دست پدرم را لرزاندند و در آنجا پدرم پیام او را به مردم ارسال كرد. در آن شب ، اولین تلگرام درون کلانتری به اعلیحضرت و سپس به شاه (پیغام داده شد) مبنی بر اینکه مردم شما را می خواهند و ما از شما می خواهیم برگردید.
او همواره ادعای کودتایی را در سال 1932 به دلیل از بین بردن مصدق به عنوان “حق قانونی” برای شهر رد کرده است. این آزادی همان دستور نخست وزیر مصدق بود ، اولین بار (از زمان مصدق در ماه ژوئیه به حالت تعلیق درآمد) 31) اعتبار مصدق بسیار زیاد بود و شاه را مجبور به بازگشت به مصدق کرد. او همان شخصی را که از او محافظت می کرد مجبور به ترک کرد. او همچنین در کار خود ریشه دوانده است.
یک دهه قبل از انقلاب اسلامی 1968 ، زاهدی به عنوان وزیر امور خارجه ایران ، NPT یا “گسترش سلاح های هسته ای” را به نمایندگی از شاه ایران ممنوع اعلام کرد. حدود یک دهه پیش ، در نخستین مصاحبه خود با زبان فارسی پس از انقلاب با رسانه های فارسی زبان ، صدای آمریکا از حق ایران برای انرژی صلح آمیز هسته ای بازگو کرد و گفت که استفاده از انرژی هسته ای “حق جعل و سقوط ایران بوده و هست.” این وظیفه ایرانیان است که بیایند و بروند. “من فکر می کنم ایران حق خود را خواهد داشت … این توهین به عزت توهین است که می گویند ما به شما اعتماد نداریم.”
او به عنوان یک دیپلمات بازنشسته ، حتی در دوران ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش ، معتقد بود که مسئله هسته ای ایران فقط با مذاکرات قابل حل است و “جنگ چیزی را حل نمی کند”. وی گفت: “اگر آنها بمبی به ایران ببندند یا بخواهند تحریم های اقتصادی را تحمیل کنند ، به مردم فقیر آسیب می رساند ؛ من فکر می کنم این حق ایران است و آنها باید بنشینند و با غرب صحبت کنند ، و آنها همچنان صحبت می کنند.”
اردشیر زاهدی در تعامل با ایران و غرب ، همواره از حقوق “ملت ایران” سخن گفته است. وی در همه مصاحبه های رسانه ای بر این امر تأکید کرده است و این نگرش باعث شده است تا بازتاب زیادی در سخنان رسانه های خانگی در ماه های اخیر ایجاد شود. توجه بیشتر زاهدی در یک تبلیغ در نیویورک تایمز با نامه ای به مقامات ایالات متحده منتشر شد. زاهدی با انتقاد از سیاست های ایالات متحده در قبال ایران و منطقه ، یادآوری کرد که “آمریکایی های نجیب در سایه هستند”. تهدیدات خارجی متحد می شوند و از میهن خود دفاع و دفاع می کنند. “تاریخ به متجاوزان خارجی می آموزد كه اندیشه های بی معنی درباره نابودی ایران را رها كنند” ، “زیرا ایران با عراق مقایسه نمی شود”. “ایران قادر به تحمل حمله نظامی خارجی است.”
وی همواره از اظهارنظر درباره دولت و دولت ایران امتناع كرده است و به “طرفداری از جمهوری اسلامی” متهم شده است و هشدار داده است كه علیه “ایران” از زور استفاده نمی كند و به او اهمیت نمی دهد. وی در مصاحبه اخیر با بی بی سی با تأکید بر همین موضع گیری اظهار داشت: دولت ایران مردم ایران است و این جوانان هر تصمیمی را که می خواهند بگیرند. اما ما حق نداریم که باید برویم و می رویم. ما هم پول را گرفتیم و آوردیم ، اینجا می گویم لنگ!
نگرش زاهدی پس از شهادت ژنرال قاسم سلیمانی جنجالهای زیادی برانگیخت. وی گفت: “من به قدرت ارتش ایران افتخار می کنم. او با کشور خود بیعت کرده است.” آنها با یکی از ژنرال های خود شرور بودند و به آنچه که مرتکب اشتباه شده بودند ، خلاف قوانین بین المللی نگاه کردند. سپس به دیگران بگویید که شما یک تروریست هستید! وی در مصاحبه ای اخیر با بی بی سی گفت: “این افسران و این جوانان به قرآن و کشور خود قسم خورده اند.” جنرال سلیمانی “یک سرباز افتخار میهن است.” آدم به کشور خود خدمت کرده است ، او برای کشور خود ، علیه اسرائیل جنگیده است … او کشورش بوده است ، او از آن دفاع کرده و در لحظه تخریب به وجدان خود رفته است. “من به او افتخار می کنم ؛ آنها برای کشور خون داده اند.”
زاهدی همواره طرفدار سیاست خارجی ایران بوده است ، اگرچه او مستقیماً موضوع را به دولت جمهوری اسلامی پیوند نداده و اظهارنظرها در مورد دولت را تکذیب کرده است. با این حال ، بر اساس اصول و قوانین دیپلماتیک ، ایران نیز حضور خود در سوریه را توجیه کرده است که این بهانه ای برای افزایش فشار بر ایران غربی بوده است – مقاله ای در نشریه نیویورک تایمز: “ایران به دلیل حضور در سوریه محکوم شده است.” دعوت نامه ای از طرف دولت مشروع یک کشور مستقل سوریه وجود دارد. این حضور ارتش های مخفی ایالات متحده و غرب است که قوانین بین المللی را نقض می کند. “
وی همیشه اعتقاد داشته است که تصمیم گیری و همچنین اظهار نظر در مورد دولت و امور داخلی ایران تنها حق ایران است ، به ویژه جوانان و نوجوانان این کشور. زاهدی علاوه بر انتقاد از ایالات متحده برای حذف وی از شورای امنیت سازمان ملل ، آن را “مسخره” دانست ، درباره این گروه مذاکره شده در شورای امنیت سازمان ملل در ایران گفت: “دیپلمات های ایرانی زحمت کشیده اند و شخصیت و صبر نشان داده اند.”
با این حال ، روشن است که وی حامی یا حامی جمهوری اسلامی نزدیک به خانواده سلطنتی و نزدیک به شاه نیست ، زیرا همچنان به حفظ فداکاری نسبت به آن ادامه می دهد. “اگر اشتباهات غرب منجر به جنگ ایران و عراق نمی شد و اکنون مسئله اتم را مطرح می کرد ، این دولت ها ناپدید می شدند … این برای ایرانیان جوان است و من که باید برای آینده تصمیم بگیرم. شک ندارم که آنها این کار را انجام می دهند ؛ یک خارجی هم حق ندارد. “من فکر نمی کنم که دخالت های خارجی گره ایرانی را برطرف کند و برعکس ، این امر باعث ایجاد مشکلاتی برای مردم ایران خواهد شد.”
انتهای پیام