اصول حکمرانی علوی – دنیای 77
امام علی (ع) بدون برنامه و بر اساس رویدادهای سیاسی سیاست های نامطمئنی نمی کرد. او دقیقاً می داند که حاکم و مردم چه حقوقی در برابر یکدیگر دارند و بارها دستور داده است که حکومت چه باید بکند و مردم چه حقی دارند و حقوق و تکالیف را مشخص کرده است. حاکم تابع مردم نیست و باید مراقب رفاه و تحصیل آنها باشد. تبعیت حاکم از خواسته های مردم نوعی پوپولیسم است که به مدینه ای بی سواد و جاهل تبدیل می شود. «مردم من بر شما حقی دارند و شما بر من حقی دارید، بر من است که از رفاه شما دریغ نکنم و حق شما را از بیت المال به شما بدهم و به شما بیاموزم و ادب بیاموزم تا بدانید. اما حق من بر شما، اطاعت از سوگندها و نشان دادن حق احسان در نهان و آشکار است، چون شما را فرا خواندم، بیایید و هنگامی که به شما امر کردم، بپذیرید و هر چه می توانید انجام دهید» (خورت 36).
خوارج مردم عادی بودند که در مورد دین افکار سطحی داشتند و بدون دانش و تجربه در مورد مسائل تخصصی حکومتی نظر می دادند. در نتیجه خوارج به گروهی خشن و تروریست تبدیل شده اند که از آغاز اسلام با عقل و تجربه و تمدن و انسانیت در جنگ بوده اند. نهج البلاغه مصادیق فراوانی از اندیشه و عمل خوارج را در خود جای داده و به عنوان یکی از مظاهر مذهب مختار از آن یاد می شود. حضرت علی (ع) نسبت به خوارج هشدار داد و می داند که آنان هستند که خدا را به جنگ های بشری می فرستند و عقاید ساده و ابتدایی خود را بر مردم تحمیل می کنند. نهج البلاغه به خوارج که قرآن را آشکارا و ظاهر تفسیر می کنند اعتراض می کند و می گوید مخالف حکومت و تمدن هستند. حکومت لازم است و ربطی به حکومت خدا ندارد. امام علی علیه السلام از آنان انتقاد کرد و فرمود: سخنی از حق است که با آن باطل را جستجو می کنند. آری حکومت بدون الله نیست، ولی می گویند حکومت بدون الله جایز نیست; اگر چه زمامدار مردم باید کار نیک باشد یا بد، تا در حکومت او مؤمن کار خود را انجام دهد و کافر بهره مند شود تا وعده حق محقق شود و هر دو منقضی شوند. در سايه حكومت او منابع را فراهم كنند و با دشمنان بجنگند و راه ها را ايمن سازند و به قدرت او حق ضعيفان را از قوي محفوظ بدارند تا كار خير به راحتي در شب به دست آيد و انجام شود. امان از گزند اعمال بد» (خطبه) 41).
وحی امام علی (علیه السلام) در مورد خوارج این است که این گروه بر عوام و عقاید آنان چیره شدند که نتایج ناگواری به همراه داشت و در نهایت به شهادت ایشان منجر شد. خوارج آنارشیست ها و تروریست های آن زمان بودند که عقلشان جای عقلشان را گرفت، یعنی مس هایی بودند که ادعای سرشت طلایی داشتند و می خواستند از سطح مردم عادی به نخبگان برسند. از جمله نیاز به خرد. امام علی (ع) همانطور که مغالطات معاویه را افشا می کرد، ظاهر بدوی خوارج را در نهج البلاغه نیز پیوسته تحلیل می کرد. روح تعبیر خوارج، فرستادن خدا به جنگ با انسان و ایجاد هرج و مرج است که حکومت را ساقط می کند و مردان را با تکنولوژی تکفیر به جنگ یکدیگر می فرستد. امام علی (ع) این خطر را به خوبی می دانست و می دانست که شکست در برابر ماجراجویان بدوی سرنوشت را به دنبال خواهد داشت. «نگفتی که برادران و هم کیشان ما وقتی قرآن را با فریب و رنگ و تقلب و فریب بالا بردند، نابود شوند؟ گفتم: عملی است که آشکارا حکم قرآن را می پذیرد و آن را پنهان می دارد، دشمنی با خدا و ایمان است. آغاز آن مهربانی و پایانش توبه است» (خطبه 122).
6565