عمومی

احمد لاینصرِف – دنیای 77

احمد لاینصرِف - دنیای 77

به گفته بیکر آکلی، احمدشاه در زمان جنگ و اشغال گندم های خود را فروخت که «مردم ایران گرسنه بودند و عده ای از خون و پوست مردگان امرار معاش می کردند». «سلطان احمدشاه به او لقب احمد علاف را داد.

روزنامه دنیای 77 گزارش داد اعتماد به نفس او نوشت: “او به نامردی اش معروف بود و تقریبا همه می دانستند که بی فایده است.” شعر معروف ایرج میرزا نیز بر این نکته دلالت دارد.

شما باید به یک پادشاه معمولی فکر کنید

پادشاه ما بزرگ و احمق است

تخت و تاج و همه

او در هتلی در اروپا اقامت دارد

سیر را رها نکنید

این احمد لانساروف است

به نظر می رسد تا زمانی که پدرش محمدعلی شاه مخلوع در قید حیات بود خود را شاه نمی دانست و هر گاه صحبت می کرد از کلمه «باباشه» برای اشاره به پدرش استفاده می کرد. مشروطه خواهان – پس از فتح تهران – طولی نکشید که او بر تخت سلطنت نشست و به نایب السلطنه برگزیده شد تا اینکه به سن تاجگذاری رسید. به گفته سید قوداتاچی که از احمدشاه به خوبی یاد می کند، «دو نایب السلطنه ای که او را به سلطنت رساندند، تأثیر عمیقی بر او گذاشتند: و او همیشه با ترس و احترام به سخنان بزرگان گوش می داد، اما ناصرالملک کراگوزلو (که درگذشت. مرگ آزاد الملک).» بعداً نایب السلطنه شد) به او آموخت که در حالی که به همه گوش می دهد به هیچ کس گوش ندهد. «در نتیجه احمدشاه به پادشاهی متزلزل تبدیل شد که اعتماد به نفس نداشت».

بعدها عده‌ای تحت تأثیر دشمنی با رضاشاه – که جایگزین قزارها شد – درباره ویژگی‌های مثبت احمدشاه افسانه‌سازی کردند و مخالفت با عهدنامه 1919 را نشانه میهن‌پرستی او تفسیر کردند. اما کلمه میهن پرستی برای مردی مثل احمدشاه کجار – و برای امثال او – که به قول کاتزوگیان «احمدشاه در میان بسیاری از سیاستمداران بی تجربه سیاستمداری بی تجربه بود، در کشوری که سیاستش اغلب کوتاه می شود» عالی است. “

بعد از جنگ جهانی دوم وقتی تصمیم گرفت به اروپا سفر کند از انگلیسی ها چیزی خواست و آنها بخشی از درخواست او را پذیرفتند. پرسی کاکس سفیر انگلیس در تهران پیش از سفر به اروپا – و ماجرای مهمانی شام پادشاه انگلیس و مخالفت او با قرارداد 1919 – در وزارت خارجه خود نوشت: «اگر جایزه را دریافت نکند، ادعا می کند که می تواند تغییر کند. ذهن او.”

به گفته بیکر آکلی، احمدشاه در زمان جنگ و اشغال گندم های خود را فروخت که «مردم ایران گرسنه بودند و عده ای از خون و پوست مردگان امرار معاش می کردند». «سلطان احمدشاه به او لقب احمد علاف را داد.

در نهایت حتی قبل از برکناری، برای همیشه ایران را ترک کرد و دیگر برنگشت. وی آخرین سال های عمر خود را در اروپا گذراند و در چنین روزی در سال 1308 در بیمارستانی در پاریس درگذشت.

پیام تمام شد

دکمه بازگشت به بالا